[حرف ربط]

aber

/ˈaːbɐ/

1 اما

مترادف و متضاد dagegen doch hingegen jedoch
  • 1.Es lag sehr viel Schnee, aber Enzo ist trotzdem mit dem Motorrad gefahren.
    1. خیلی برف آمده بود، اما "انزو" با این حال با موتورسیکلت رفت.
  • 2.Heute kann ich nicht, aber morgen ganz bestimmt.
    2. امروز نمی‌توانم، اما فردا حتماً.
  • 3.Ich bin oft im Büro, aber nur für wenige Stunden.
    3. من معمولاً در دفتر هستم، اما فقط برای ساعات کمی.
  • 4.Ich würde gerne kommen, aber es geht leider nicht.
    4. من دوست داشتم بیایم، اما متأسفانه نمی‌شود.
  • 5.Wir haben nur eine kleine Wohnung, sind aber damit zufrieden.
    5. ما فقط یک آپارتمان کوچک داریم، اما از آن راضی هستیم.
کاربرد واژه aber به معنای اما
واژه aber در این کاربرد معنای خیلی نزدیکی با "اما" در فارسی دارد. از aber برای نشان دادن یک تضاد یا تقابل استفاده می‌شود. به جمله زیر توجه کنید:
".Ich gehe, aber du bleibst hier" (من می‌روم، اما تو اینجا بمان.)
در این جمله aber بر تضاد بین این دو تأکید می‌کند. از aber همچنین گاهی برای اضافه کردن توضیحات اصلاحی استفاده می‌شود، مثلاً:
".Wir haben nur eine kleine Wohnung, sind aber damit zufrieden" (ما فقط یک آپارتمان کوچک داریم، اما از آن راضی هستیم.)
aber در این جمله نشان می‌دهد که با وجود شرایط گفته‌شده ما راضی هستیم.
[حرف]

aber

/ˈaːbɐ/

2 واقعاً (بیان تأکید) خیلی، عجب، البته

مترادف و متضاد und zwar wirklich
  • 1.Komm her, aber zügig!
    1. بیا، (یالا) سریع!
aber groß/schön/gut/...
واقعاً [عجب، خیلی] بزرگ/زیبا/خوب/...
  • 1. Das war aber ein großes Fest!
    1. عجب مهمانی بزرگی بود!
  • 2. Der Film war aber heftig!
    2. فیلم واقعاً خشن بود!
aber ja!/aber gern!/...
البته!/با کمال میل!/...
  • Darf ich dich zu einem Kaffee einladen? – Aber ja! sehr gern!
    می‌توانم شما را به یک قهوه دعوت کنم؟ - البته! با کمال میل!
کاربرد واژه aber به معنای واقعاً
aber در این کاربرد معادل دقیقی در فارسی ندارد. در این کاربرد aber به نوعی نشانه تأکیدی برای یک صفت است. گاهی aber در این کاربرد تا حدی غافلگیری را می‌رساند. به جمله زیر توجه کنید:
"!Das war aber ein großes Fest" (عجب مهمانی بزرگی بود!)

3 که (بیان غیرقابل انتظار یا غیرعادی بودن) ولی

  • 1.Hast du aber viele Kleider!
    1. تو که لباس زیاد داری [تو ولی خیلی لباس داریا]!
  • 2.Ist das aber kalt!
    2. این ولی سرده‌ها!

4 دیگه

  • 1.Jetzt sei aber still!
    1. الان ساکت شو دیگه!
  • 2.Nun hör aber mal auf!
    2. الان ولش کن دیگه!

5 آخه (بیان ایراد، انتقاد یا خشم)

  • 1.Aber Kinder, was soll denn das?
    1. آخه بچه‌ها، این چه کاریه دارید انجام می‌دید؟
  • 2.Wie kann man aber auch nur so dumm sein?
    2. ولی واقعاً چطور می‌تونه یه آدم اینقدر احمق باشه آخه؟
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان