[قید]

auf den Putz hauen

/aʊ̯f deːn ˈpʊʦ ˈhaʊ̯ən/
غیرقابل مقایسه

1 خودنمایی کردن پز دادن

  • 1.Diese Bank oft dazu neigt, etwas auf den Putz zu hauen.
    1. این بانک، اغلب تمایل دارد که با چیزی خودنمایی کند.
  • 2.Mein Freund wurde befördert und haut nun ständig auf den Putz.
    2. دوست من مورد حمایت قرار گرفت و الان مدام خودنمایی می‌کند.
توضیحاتی در رابطه با این عبارت
معنی تحت‌اللفظی این عبارت "بر درگیری دامن زدن" است و احتمالا واژه "Putz" به این معنا از کشور سوییس وارد زبان آلمانی شده‌است و کنایه از "خودنمایی کردن" دارد.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان