[اسم]

der Augenzeuge

/ˈaʊ̯ɡn̩ˌʦɔɪ̯ɡə/
قابل شمارش مذکر
[جمع: augenzeugen] [ملکی: augenzeugen] [مونث: augenzeugin]

1 شاهد عینی

  • 1.Der Augenzeuge konnte den Täter genau beschreiben.
    1. شاهد عینی میتوانست مجرم را دقیقا توصیف کند.
  • 2.Die vier Augenzeugen machten unterschiedliche Angaben zum Tathergang.
    2. چهار شاهد عینی اطلاعات متفاوتی از جزئیات حادثه میدادند. [بیان می‌کردند.]
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان