[اسم]

der Ausschlag

/ˈaʊ̯sʃlaːk/
قابل شمارش مذکر
[جمع: Ausschläge] [ملکی: Ausschlag(e)s]

1 عارضه کهیر، جوش

  • 1.Die Windpocken verursachen einen juckenden Ausschlag auf der Haut.
    1. آبله‌مرغان باعث جوش خارش‌آور بر روی پوست می‌شود.
  • 2.Ich habe einen Hautausschlag und Magenschmerzen.
    2. من عارضه پوستی و معده‌درد دارم.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان