Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
keyboard
×
Ä
ä
É
é
Ö
ö
Ü
ü
ß
ß
1 . مهم
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[صفت]
ausschlaggebend
/ˈaʊ̯sʃlaːkˌɡeːbn̩t/
غیرقابل مقایسه
1
مهم
اساسی
مترادف و متضاد
entscheidend
grundlegend
wesentlich
1.Meine Reisen haben eine ausschlaggebende Rolle in meinem Leben gespielt.
1. سفرهایم نقشی اساسی در زندگیام بازی کردند.
2.Seine Erfahrung war ausschlaggebend dafür, dass er den Posten bekam.
2. تجربهاش برای گرفتن این مقام، مهم بود.
تصاویر
کلمات نزدیک
ausschlagen
ausschlag
ausschlafen
ausschimpfen
ausschildern
ausschließen
ausschließlich
ausschluss
ausschmücken
ausschneiden
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان