Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
keyboard
×
Ä
ä
É
é
Ö
ö
Ü
ü
ß
ß
1 . جفتک انداختن
2 . زدن و خرد کردن
3 . رد کردن
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[فعل]
ausschlagen
فعل گذرا و ناگذر
صرف فعل
1
جفتک انداختن
2
زدن و خرد کردن
3
رد کردن
نپذیرفتن
تصاویر
کلمات نزدیک
ausschlag
ausschlafen
ausschimpfen
ausschildern
ausscheren
ausschlaggebend
ausschließen
ausschließlich
ausschluss
ausschmücken
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان