[اسم]

die Bohne

/ˈboːnə/
قابل شمارش مونث
[جمع: Bohnen] [ملکی: Bohne]

1 لوبیا حبوبات

مترادف و متضاد Fisole
  • 1.Auf der Schule habe ich eine Bohne gepflanzt.
    1. من در مدرسه یک لوبیا کاشته‌ام.
  • 2.Bohnen mag ich sehr gerne.
    2. من لوبیا خیلی دوست دارم.
کاربرد واژه Bohne به معنای لوبیا
واژه Bohne در آلمانی دقیقاً معادل لوبیا در فارسی نیست. Bohne واژه‌ای عمومی برای اشاره به تمام حبوبات هم خانواده لوبیا است اما زمانی که در آلمانی از Bohne به‌تنهایی استفاده می‌کنند معمولاً به لوبیا سبز یا باقالی اشاره می کنند. در صورتی که تمایل دارید به شکل های متداول لوبیا در ایران اشاره کنید باید به صورت خاص به آن‌ها اشاره کنید. مثلاً "Augenbohne" (لوبیا چشم بلبلی)، "Pinto Bohnen" (لوبیا چیتی)
از واژه Bohne برای اشاره به گیاه لوبیا هم استفاده می‌شود.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان