1.
Haben Sie ein Buch über die Geschichte von Berlin?
1.
کتابی در مورد تاریخ برلین دارید؟
2.
Ich lese gerade ein interessantes Buch.
2.
من الان دارم یک کتاب جالب میخوانم.
کاربرد واژه Buch بهمعنای کتاب
واژه Buch در آلمانی معنایی مشابه "کتاب" در فارسی دارد. از Buch برای اشاره به مفهوم فیزیکی و مفهومی کتاب استفاده میشود. در مفهوم فیزیکی Buch یک مجموعه از صفحات است که با متن پر شده است. Buch یک جلد دارد و از جایی شروع شده و به جایی ختم میشود. برای اشاره به شکلهای دیگر محصولات نوشتاری مثل روزنامه، مجله و ... از Buch استفاده نمیشود.
از Buch همچنین برای اشاره به یک مجموعه از محتوا هم استفاده میشود. به مثال زیر توجه کنید:
"Ein Buch zu schreiben dauert oft mehrere Jahre" (نوشتن یک کتاب معمولاً چندین سال طول میکشد.)
2
دفتر (محاسبات)
مترادف و متضاد
Diarium
Geschäftsbuch
Handelsbuch
Kassenbuch
über etwas (Akk.) Buch führen
حساب چیزی را داشتن
1.
Sie müssen über die Ausgaben Buch führen.
1.
شما باید حساب مخارج را داشته باشید.
2.
Sie sollten über alles ganz genau Buch führen und alles aufzeichnen.
2.
شما باید حساب همهچیز را داشته باشید و همهچیز را ثبت کنید.
توضیحاتی در رابطه با واژه Buch
واژه "buch" به معنای (دفتر حسابداری) معمولاً بهصورت جمع در جمله ظاهر میشود.
این واژه در واقع کوتاهشده واژه "Geschäftsbuch" است.