[اسم]

das Dach

/dax/
قابل شمارش خنثی
[جمع: Dächer] [ملکی: Dach(e)s]

1 سقف

مترادف و متضاد Überdachung Überdeckung
  • 1.Das Dach muss repariert werden, es ist nicht dicht.
    1. سقف باید تعمیر شود، درز دارد.
  • 2.Unser Dach muss endlich neu gedeckt werden.
    2. سقف ما باید دوباره بازسازی شود.
کاربرد واژه Dach به معنای سقف
واژه Dach دقیقاً معادل سقف در فارسی نیست. در فارسی ما به سطح بالای اتاق یا خانه سقف می‌گوییم. در آلمانی Dach به معنای سقف بیرونی است، سقفی که بالای خانه قرار دارد. پس اگر در یک اتاق باشید و به قسمت بالای اتاق اشاره کنید نباید از واژه Dach استفاده کنید (واژه Die Decke مناسب است).
واژه Dach معانی دیگر سقف در فارسی را ندارد، مثلاً برای "حداکثر سقف وام" (به معنای محدوده وام) نمی‌توانید از Dach استفاده کنید.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان