[عبارت]

eine Meise haben

/ˈaɪ̯nə ˈmaɪ̯zə ˈhabm̩/

1 دیوانه شدن غیر عادی بودن

  • 1.Bei dieser Kälte nach draußen gehen? Du hast wohl eine Meise!
    1. بیرون رفتن در این هوا؟ تو کاملا دیوانه شدی!
  • 2.Dem kannst du kein Wort glauben, der hat eine Meise!
    2. هیچ حرف او را نمی‌توانی باور کنی، او غیر عادی است.
توضیحاتی در رابطه با این عبارت
معنی تحت‌اللفظی این عبارت "پرنده کوچک آوازه‌خوانی داشتن" است و کنایه از "دیوانه شدن" دارد.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان