[اسم]

der Keks

/keːks/
قابل شمارش مذکر
[جمع: Kekse] [ملکی: Kekses]

1 بیسکویت

  • 1.Du solltest wirklich den Keks probieren.
    1. تو باید واقعاً بیسکویت را امتحان کنی.
  • 2.Es gab Kekse zum Kaffee bei Großmutters Geburtstag.
    2. در تولد مادربزرگ بیسکویت برای (نوشیدن با) قهوه وجود داشت.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان