[اسم]

die Leseratte

/ˈleːzəˌʀatə/
قابل شمارش مونث
[جمع: Leseratten] [ملکی: Leseratte]

1 خوره کتاب عاشق کتاب

مترادف و متضاد Bücherfreund Büchernarr
  • 1.Sie ist eine Leseratte und liest in jeder freien Minute.
    1. او یک خوره کتاب است و در هر دقیقه آزاد مطالعه می‌کند.
  • 2.Sie ist erst in der dritten Klasse und schon eine richtige Leseratte.
    2. او تازه در کلاس سوم است و از حالا یک عاشق واقعی کتاب است.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان