[عبارت]

sich aufs Ohr hauen

/zɪç aʊ̯fs oːɐ̯ ˈhaʊ̯ən/

1 خوابیدن دراز کشیدن، چرت زدن

  • 1.Er hat sich ein Stündchen aufs Ohr gehauen.
    1. او یک ساعتی را خوابید.
  • 2.Ich bin so müde und werde mich mal aufs Ohr hauen.
    2. من خیلی خسته‌ام و می‌خواهم یک چرت بخوابم.
توضیحاتی در رابطه با این عبارت
معنی تحت‌اللفظی این عبارت "در گوش زدن" است و کنایه از "خوابیدن" یا "دراز کشیدن" دارد.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان