[صفت]

tolerant

/toləˈʀant/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: toleranter] [حالت عالی: tolerantesten]

1 بامدارا صبور، شکیبا

مترادف و متضاد intolerant
  • 1.Die Nachbarn hören oft laut Musik. Wir müssen sehr tolerant sein.
    1. همسایه‌ها معمولا به آهنگ با صدای بلند گوش می‌کنند. ما باید خیلی بامدارا باشیم.
  • 2.tolerant gegenüber der Jugend
    2. در مقابل جوانان بامدارا بودن
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان