[قید]

vor allem

/foɐ̯ˈʔaləm/
غیرقابل مقایسه

1 از همه بیشتر در ابتدا

  • 1.Er braucht jetzt vor allem seine Ruhe.
    1. او حالا از همه بیشتر به آرامش نیاز دارد.
  • 2.Wir haben vor allem über Politik diskutiert.
    2. ما در ابتدا درباره سیاست بحث کردیم.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان