[فعل]

warnen

/ˈvaʁnən/
فعل گذرا
[گذشته: warnte] [گذشته: warnte] [گذشته کامل: gewarnt] [فعل کمکی: haben ]

1 هشدار دادن اخطار دادن

  • 1.Ich habe ihn vor Dieben gewarnt, aber er war trotzdem unvorsichtig.
    1. من به او در مورد دزدها هشدار دادم، اما او با این وجود بی توجه بود.
  • 2.Ich warne Sie. Der Hund ist gefährlich.
    2. من به شما هشدار می دهم. این سگ خطرناک است.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان