[اسم]

die Wendung

/ˈvɛndʊŋ/
قابل شمارش مونث
[جمع: wendungen] [ملکی: wendung]

1 چرخش گردش، تغییر، نقطه عطف

  • 1.Am Schluss des Krimis gibt es eine unerwartete Wendung.
    1. در انتهای داستان جنایی یک چرخش غیر قابل انتظار وجود داشت.
  • 2.Die Handlung des Kriminalromans war voller spannender Wendungen.
    2. پی‌رنگ رمان جنایی دارای نقاط عطف جذابی بود.

2 اصطلاح

  • 1.Das meinte ich nicht wörtlich, es ist nur eine Wendung.
    1. من این منظور را نداشتم، این فقط یک اصطلاح است.
  • 2.eine umgangssprachliche Wendung
    2. یک اصطلاح زبان محاوره‌ای
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان