[قید]

wenigstens

/ˈveːnɪçstn̩s/
غیرقابل مقایسه

1 حداقل

  • 1.Ich habe keinen Hunger. – Ach, essen Sie wenigstens ein Stück Kuchen.
    1. من گرسنه نیستم. - اه، خداقل یک تکه کیک بخورید.
  • 2.Trinkst du wenigstens eine Tasse Tee mit mir?
    2. حداقل یک فنجان چای با من می خوری؟
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان