[صفت]

witzig

/ˈvɪʦɪç/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: witziger] [حالت عالی: witzigsten]

1 بامزه خنده‌آور

مترادف و متضاد humoristisch humorvoll lustig ernst humorlos
  • 1.Das Buch war witzig, ich habe stundenlang gelacht.
    1. کتاب بامزه بود، من ساعت‌ها خندیدم.
  • 2.Er war früher so ein langweiliger Mensch, aber jetzt kann er sehr witzig sein.
    2. او قبلاً خیلی آدم خسته‌کننده‌ای بود ولی حالا می‌تواند خیلی بامزه باشد.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان