[اسم]

der Wolf

/vɔlf/
قابل شمارش مذکر
[جمع: Wölfe] [ملکی: Wolf(e)s]

1 گرگ

معادل ها در دیکشنری فارسی: گرگ
  • 1.Der böse Wolf ist eine beliebte Figur in Märchen.
    1. گرگ بدذات، یک شخصیت محبوب در افسانه‌ها است.
  • 2.In Mitteleuropa gibt es fast keine Wölfe mehr.
    2. در اروپای میانه تقریبا دیگر هیچ گرگی وجود ندارد.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان