Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . لهجه
2 . علامت فشار هجا
3 . تشدید
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
accent
/ˈæk.sent/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
لهجه
معادل ها در دیکشنری فارسی:
لهجه
مترادف و متضاد
intonation
pronunciation
tone
1.He speaks with a strong Russian accent.
1. او با لهجه غلیظ روسی صحبت میکند.
a southern/northern accent
لهجه جنوبی/شمالی
2
علامت فشار هجا
مترادف و متضاد
acute accent
1.There's an acute accent on the "e" of "café."
1. در واژه "café" یک علامت فشار هجا روی حرف "e" وجود دارد.
3
تشدید
تکیه صدا، فشار هجا
1.Is the accent on the second part of the word?
1. آیا تشدید روی بخش [هجای] دوم کلمه است؟
تصاویر
کلمات نزدیک در دیکشنری تصویری
accelerator pedal
accelerator
accelerate
accede to
accede
accentuate
accept
acceptable
acceptance
access
کلمات نزدیک
accelerator board
accelerator
accelerative
acceleration
accelerate
accented
accentless
accentual
accentuate
accentuation
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان