Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . تمجید
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
accolade
/ˈækəˌleɪd/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
تمجید
ستایش
معادل ها در دیکشنری فارسی:
نکوداشت
مترادف و متضاد
acclaim
praise
tribute
criticism
1.Everyone offered accolades to Sam after he won the Nobel Prize.
1. همگی "سم" را تمجید کردند، پس از آنکه او جایزه نوبل را برد.
تصاویر
کلمات نزدیک
acclivity
acclimatized
acclimatize
acclimatization
acclimation
accommodate
accommodating
accommodation
accommodations
accompanied
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان