[فعل]

to acclimatize

/əˈklaɪmətaɪz/
فعل ناگذر
[گذشته: acclimatized] [گذشته: acclimatized] [گذشته کامل: acclimatized]
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 عادت کردن خو گرفتن

مترادف و متضاد acclimate
  • 1.It takes many months to acclimatize to life in the tropics.
    1. دو ماه طول می‌کشد تا به زندگی در مناطق استوایی عادت کرد.
  • 2.We haven’t got acclimatized to village life yet.
    2. ما هنوز به زندگی در روستا خو نگرفته‌ایم.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان