Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . آکاردئون
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
accordion
/əˈkɔrdiən/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
آکاردئون
معادل ها در دیکشنری فارسی:
آکاردئون
1.accordion is a music instrument.
1. آکاردئون، آلتی موسیقی است.
تصاویر
کلمات نزدیک در دیکشنری تصویری
according to cocker
accomplishment
accomplished
accomplish
accompanying
accoucheuse
account
account for
account to
accountancy
کلمات نزدیک
accordingly
according to
according
accorder
accordant
accordion-like
accordionist
accost
accosting
accouchement
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان