Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . مواجه شدن
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[فعل]
to accost
/əˈkɑːst/
فعل گذرا
[گذشته: accosted]
[گذشته: accosted]
[گذشته کامل: accosted]
مشاهده در دیکشنری تصویری
صرف فعل
1
مواجه شدن
مورد خطاب قرار دادن
مترادف و متضاد
address
approach
1.An intrepid reporter accosted the Chief Executive.
1. یک خبرنگار شجاع مدیر عامل را مورد خطاب قرار داد.
2.She was accosted in the street by a complete stranger.
2. او در خیابان با یک فرد کاملا غریبه مواجه شد.
تصاویر
کلمات نزدیک
accordionist
accordion-like
accordion
accordingly
according to
accosting
accouchement
accoucheur
accoucheuse
account
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان