Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . فعال کردن
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[فعل]
to activate
/ˈæktəˌveɪt/
فعل گذرا
[گذشته: activated]
[گذشته: activated]
[گذشته کامل: activated]
مشاهده در دیکشنری تصویری
صرف فعل
1
فعال کردن
به کار انداختن
1.Any small movement can activate the alarm.
1. هر حرکت کوچکی میتواند آژیر را فعال کند.
تصاویر
کلمات نزدیک در دیکشنری تصویری
actioner
action painting
action movie
action film
action figure
active
actively
activism
activist
actor
کلمات نزدیک
actions speak louder than words.
actionable
action-packed
action replay
action movie
activation
active
active citizen
actively
activism
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان