Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . ماهر
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[صفت]
adept
/əˈdɛpt/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: adepter]
[حالت عالی: adeptest]
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
ماهر
زبر دست
معادل ها در دیکشنری فارسی:
زبردست
کاردان
مترادف و متضاد
expert
proficient
skilful
inept
1.she is adept at driving.
1. او در رانندگی ماهر است.
2.Tarzan was adept at jumping from tree to tree like a monkey.
2. "تارزان" در پریدن از درختی به درخت دیگر مانند یک میمون ماهر بود.
تصاویر
کلمات نزدیک
adenoma
adenoids
adenoid
adductor
adduction
adequacy
adequate
adequately
adhere
adhere to
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان