[فعل]

to adjoin

/əˈdʒɔɪn/
فعل گذرا و ناگذر
[گذشته: adjoined] [گذشته: adjoined] [گذشته کامل: adjoined]
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 به هم وصل بودن متصل بودن

معادل ها در دیکشنری فارسی: پیوستن
  • 1.A barn adjoins the farmhouse.
    1. یک اصطبل به خانه مزرعه متصل است.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان