Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . ضمیمه
2 . افزوده (دستورزبان)
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
adjunct
/ˈæˌʤʌŋkt/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
ضمیمه
افزوده، ملازم
مترادف و متضاد
added
attached
joined
1.computer technology is an adjunct to learning.
1. فناوری رایانه ضمیمه ای بر یادگیری است.
2.useful adjuncts
2. افزوده های (مضافات) مفید
2
افزوده (دستورزبان)
ادات
معادل ها در دیکشنری فارسی:
ادات
تصاویر
کلمات نزدیک
adjudicator
adjudication
adjudicate
adjournment
adjourn to
adjust
adjustable
adjustable wrench
adjustment
adjutant
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان