Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . پسلرزه
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
aftershock
/ˈæftərʃɑːk/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
پسلرزه
معادل ها در دیکشنری فارسی:
پسلرزه
1.The area suffered a series of aftershocks measuring up to 6.3 on the Richter scale.
1. در این منطقه چندین پسلرزه رخ داد که تا 6.3 ریشتر میرسید.
تصاویر
کلمات نزدیک
aftershave lotion
aftershave
afters
afternoon tea
afternoon
aftertaste
afterthought
afterward
afterwards
afterword
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان