Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . نمایندگی
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
agency
/ˈeɪdʒənsi/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
نمایندگی
آژانس
معادل ها در دیکشنری فارسی:
آژانس
وکالت
نمایندگی
مترادف و متضاد
branch
business
firm
organization
1.an advertising agency
1. نمایندگی آگهی و تبلیغات تجاری
2.You can book at your local travel agency.
2. شما میتوانید در آژانس مسافرتی محل خود رزرو کنید.
تصاویر
کلمات نزدیک
agelong
ageless
ageing
aged
age-old
agenda
agent
ageratum
ages
agglomerate
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان