Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . تقلا کردن
2 . رنج دادن
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[فعل]
to agonize
/ˈæɡənaɪz/
فعل ناگذر
[گذشته: agonized]
[گذشته: agonized]
[گذشته کامل: agonized]
مشاهده در دیکشنری تصویری
صرف فعل
1
تقلا کردن
عذاب کشیدن
1.All the way home she agonized about what she should do.
1. تمام راه خانه او راجع به اینکه چکار باید بکند، عذاب کشید.
2
رنج دادن
عذاب دادن
a question which will agonize the technocrats
پرسشی که فنسالارها را عذاب خواهد داد
تصاویر
کلمات نزدیک
agonistic
agone
agon
agogo
agog
agonized
agonizing
agony
agony aunt
agony column
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان