Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . عذاب
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
agony
/ˈægəni/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
عذاب
درد (شدید)، رنج
معادل ها در دیکشنری فارسی:
درد
رنج
زجر
عذاب
محنت
الم
مترادف و متضاد
great pain
1.He screamed in agony.
1. او از درد (شدید) فریاد کشید.
تصاویر
کلمات نزدیک
agonizing
agonized
agonize
agonistic
agone
agony aunt
agony column
agoraphobia
agouti
agrarian
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان