[اسم]

agony

/ˈægəni/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 عذاب درد (شدید)، رنج

معادل ها در دیکشنری فارسی: درد رنج زجر عذاب محنت الم
مترادف و متضاد great pain
  • 1.He screamed in agony.
    1. او از درد (شدید) فریاد کشید.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان