Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . تمساح
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
alligator
/ˈælɪɡeɪtər/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
تمساح
معادل ها در دیکشنری فارسی:
تمساح
سوسمار
1.alligators are extremely dangerous.
1. تمساحها به شدت خطرناک هستند.
تصاویر
کلمات نزدیک
allied
alliance
alliaceous
alley-oop
alley
allison
alliteration
allocate
allocation
allodium
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان