[فعل]

to allocate

/ˈæləˌkeɪt/
فعل ناگذر
[گذشته: allocated] [گذشته: allocated] [گذشته کامل: allocated]
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 اختصاص دادن تخصیص دادن، کنار گذاشتن

معادل ها در دیکشنری فارسی: اختصاص دادن تخصیص دادن
مترادف و متضاد allot assign distribute set aside
  • 1.The funds will be allocated to various projects
    1. سرمایه‌ها به طرح‌های گوناگونی اختصاص داده خواهند شد.
  • 2.The Mayor allocated 30 percent of the funds to the town’s schools.
    2. شهردار 30 درصد از سرمایه‌ها را به مدارس شهر اختصاص داده‌است.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان