Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . اختصاص دادن
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[فعل]
to allocate
/ˈæləˌkeɪt/
فعل ناگذر
[گذشته: allocated]
[گذشته: allocated]
[گذشته کامل: allocated]
مشاهده در دیکشنری تصویری
صرف فعل
1
اختصاص دادن
تخصیص دادن، کنار گذاشتن
معادل ها در دیکشنری فارسی:
اختصاص دادن
تخصیص دادن
مترادف و متضاد
allot
assign
distribute
set aside
1.The funds will be allocated to various projects
1. سرمایهها به طرحهای گوناگونی اختصاص داده خواهند شد.
2.The Mayor allocated 30 percent of the funds to the town’s schools.
2. شهردار 30 درصد از سرمایهها را به مدارس شهر اختصاص دادهاست.
تصاویر
کلمات نزدیک
alliteration
allison
alligator
allied
alliance
allocation
allodium
allophone
allot
allotment
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان