[فعل]

to allot

/əˈlɑːt/
فعل گذرا
[گذشته: allotted] [گذشته: allotted] [گذشته کامل: allotted]
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 اختصاص دادن تخصیص دادن، سهم دادن

  • 1.How much money has been allotted to us?
    1. چقدر پول به ما اختصاص داده شده است؟
  • 2.I completed the test within the time allotted.
    2. من آزمون را در زمان تخصیص داده شده تمام کردم.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان