[حرف اضافه]

along

/əˈlɑŋ/
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 در امتداد

معادل ها در دیکشنری فارسی: در امتداد
مترادف و متضاد across down throughout the length of
along the road/river/beach...
در امتداد جاده/رودخانه/ساحل و...
  • 1. a romantic walk along the river
    1. یک پیاده‌روی عاشقانه در امتداد رودخانه
  • 2. along the beach
    2. در امتداد ساحل
  • 3. They walked slowly along the road.
    3. آنها به آهستگی در امتداد خیابان قدم زدند.
along sides of something
در امتداد اطراف چیزی
  • Houses had been built along both sides of the river.
    خانه‌هایی در امتداد هر دو طرف رودخانه ساخته شده بود.
along the corridor
در امتداد راهرو
  • You'll find his office just along the corridor.
    شما دفتر او را درست در امتداد این راهرو پیدا خواهید کرد.
[قید]

along

/əˈlɑŋ/
غیرقابل مقایسه

2 به پیش

to walk/drive along
به پیش رفتن/رانندگی کردن
  • 1. He pointed out various landmarks as we drove along.
    1. همینطور که به پیش می‌راندیم، او به اماکن دیدنی مختلفی با دست اشاره می‌کرد.
  • 2. We were just walking along, chatting.
    2. ما فقط داشتیم صحبت‌کنان به پیش می‌رفتیم.

3 همراه

to come/go/be along
همراه آمدن/رفتن/آمدن
  • We're going for a swim. Why don't you come along?
    ما داریم برای شنا می‌رویم. چرا همراه ما نمی‌آیی؟
to take somebody along
کسی را همراه خود بردن
  • 1. I'll be along in a few minutes.
    1. من چند دقیقه دیگر همراه شما می‌آیم.
  • 2. Why don't you take him along with you?
    2. چرا او را به همراه خود نمی‌بری؟

4 پیش (رفتن)

to come/go/get along well/bad/nicely
خوب/بد/به خوبی پیش رفتن
  • 1. After a five-hour operation, Wendy is coming along just fine.
    1. بعد از پنج ساعت جراحی، حال "وندی" رو به پیشرفت [بهبودی] است.
  • 2. The book's coming along nicely.
    2. کتاب دارد به خوبی پیش می‌رود.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان