[فعل]

to amend

/əˈmɛnd/
فعل گذرا
[گذشته: discarded] [گذشته: discarded] [گذشته کامل: discarded]
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 اصلاح کردن بهتر کردن، ترمیم کردن

معادل ها در دیکشنری فارسی: اصلاح کردن تصحیح کردن درست کردن
formal specialized
مترادف و متضاد correct edit revise
  • 1.Each time they amended the plan, they made it worse.
    1. هر بار که نقشه را اصلاح کردند آن را بدتر کردند.
  • 2.It is time you amended your ways.
    2. دیگر وقت آن است که راه خود را اصلاح کنید.
  • 3.Rather than amend the club's constitution again, let us discard it and start afresh.
    3. به جای اصلاح دوباره قانون باشگاه، بیایید که آن را کنار گذاشته و از نو شروع کنیم.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان