[اسم]

anarchy

/ˈænərki/
غیرقابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 هرج و مرج فقدان دولت و نظام حاکم

معادل ها در دیکشنری فارسی: آنارشی هرج‌ومرج آنارشی
مترادف و متضاد : lawlessness absence of government order
  • 1.an state of anarchy
    1. وضعیت هرج و مرج
  • 2.anarchy is threatening the country.
    2. هرج و مرج کشور را تهدید می کند.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان