Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . مورچه
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
ant
/ænt/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
مورچه
معادل ها در دیکشنری فارسی:
مورچه
مور
1.An ant bit my hand last night.
1. دیشب یک مورچه دستم را گاز گرفت.
تصاویر
کلمات نزدیک
answerphone
answering machine
answering
answerable
answer the door
ant lion
antacid
antagonism
antagonist
antagonistic
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان