Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . اوتیسم
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
autism
/ˈɔːtɪzəm/
غیرقابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
اوتیسم
در خود ماندگی
1.When he was a toddler, he was diagnosed as having a relatively mild form of autism.
1. وقتی او خردسال بود، تشخیص دادند که اوتیسم نسبتا خفیفی دارد.
تصاویر
کلمات نزدیک
authorship
authorized
authorize
authorization
authority
autistic
auto
auto body man
auto racing
auto-rickshaw
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان