[اسم]

authorization

/ˌɔθərəˈzeɪʃən/
غیرقابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 اجازه قانونی مجوز

معادل ها در دیکشنری فارسی: اجازه اجازه‌نامه اذن مجوز
  • 1.No one is allowed to enter this area without authorization.
    1. هیچکس بدون اجازه قانونی، اجازه ورود به این منطقه را ندارد.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان