[فعل]

to await

/əˈweɪt/
فعل گذرا
[گذشته: awaited] [گذشته: awaited] [گذشته کامل: awaited]
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 منتظر بودن صبر کردن

معادل ها در دیکشنری فارسی: انتظار کشیدن
  • 1.I await your reply to my letter.
    1. من منتظر پاسخ شما به نامه ام هستم.
  • 2.Please await further instructions.
    2. لطفا منتظر دستور العمل های بعدی باشید.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان