Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . کوله پشتی گردی
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
backpacking
/ˈbæk.pæk.ɪŋ/
غیرقابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
کوله پشتی گردی
به مسافرت رفتن تنها با یک کوله پشتی
1.I went backpacking when I was a student.
1. وقتی که دانشجو بودم تنها با یک کوله پشتی به مسافرت رفتم.
تصاویر
کلمات نزدیک
backpacker
backpack
backmost
backmarker
backlot
backpedal
backroom
backside
backslash
backslide
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان