Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . به عقب پدال زدن (دوچرخه)
2 . زیر وعده خود زدن
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[فعل]
to backpedal
/ˈbækˌpɛdəl/
فعل ناگذر
[گذشته: backpedaled]
[گذشته: backpedaled]
[گذشته کامل: backpedaled]
مشاهده در دیکشنری تصویری
صرف فعل
1
به عقب پدال زدن (دوچرخه)
به عقب راندن
2
زیر وعده خود زدن
بر تعهد خود پایبند نبودن، تغییر عقیده دادن
1.The protests have forced the government to back-pedal on the new tax.
1. اعتراضات دولت را مجبور کرده است تا در رابطه با مالیات جدید زیر وعدههای انتخاباتی خود بزند.
تصاویر
کلمات نزدیک
backpacking
backpacker
backpack
backmost
backmarker
backroom
backside
backslash
backslide
backsliding
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان