[قید]

basically

/ˈbeɪ.sɪk.li/
غیرقابل مقایسه
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 اساسا اصولا، به طور کلی

معادل ها در دیکشنری فارسی: اساساً اصولاً
مترادف و متضاد essentially
  • 1.Basically, he's saying we need more time.
    1. اساسا او می‌گوید که ما به زمان بیشتری نیاز داریم.
  • 2.These two machines are basically the same.
    2. این دو ماشین اساسا مشابه (یکی) هستند.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان