Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . حوضه
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
basin
/ˈbeɪsən/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
حوضه
تشت، سینک دستشویی
معادل ها در دیکشنری فارسی:
حوضچه
حوضه
طشت
لگن
1.drainage basin
1. حوضه آبریز
2.She filled the basin with water and washed her face.
2. او تشت را از آب پر کرد و صورتش را شست.
تصاویر
کلمات نزدیک
basilisk
basilica
basil
basics
basically
basis
bask
bask in the sunshine
basket
basket case
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان