Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . به حساب کسی بودن
2 . کسی را اذیت کردن
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[عبارت]
be on someone
/biː ˌɑːn ˈsʌmwʌn/
1
به حساب کسی بودن
معادل ها در دیکشنری فارسی:
مهمان کردن
informal
1.You can order everything you want, it's on me.
1. هر چیزی که بخواهی میتوانی سفارش بدهی، به حساب من است [من حساب میکنم].
2
کسی را اذیت کردن
informal
1.You're always on me about something!
1. تو همیشه داری سر یک چیزی من را اذیت میکنی!
تصاویر
کلمات نزدیک
be on one's way
be on one's back
be on edge
be on a head trip
be off one's head
be on speaking terms
be on the ball
be on the point of
be on the safe side
be on tv
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان