Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . خم شدن
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[فعل]
to bend down
/bɛnd daʊn/
فعل ناگذر
[گذشته: bent down]
[گذشته: bent down]
[گذشته کامل: bent down]
مشاهده در دیکشنری تصویری
صرف فعل
1
خم شدن
دولا شدن
معادل ها در دیکشنری فارسی:
خم شدن
خمیدن
دولا شدن
مترادف و متضاد
bend over
1.She bent down to put on her shoes.
1. او خم شد تا کفش هایش را بپوشد.
تصاویر
کلمات نزدیک
bend
benchmark
bench test
bench
ben
bend over
bend over backwards
bend someone's ear
bender
bending
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان