[حرف اضافه]

besides

/bɪˈsaɪdz/
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 به غیر از

مترادف و متضاد apart from in addition to other than
  • 1.Besides your mother, who else is dead in your family?
    1. به غیر از مادرت، کس دیگری هم در خانواده شما فوت کرده‌است؟
  • 2.We have lots of things in common besides music.
    2. ما به غیر از موسیقی خیلی چیزهای مشترک داریم.

2 به علاوه علاوه بر

معادل ها در دیکشنری فارسی: به اضافه بعلاوه وانگهی
مترادف و متضاد as well as in addition to
  • 1.Besides looking after the children, she runs a successful business.
    1. به علاوه نگه‌داری از بچه‌ها، او کاری موفق را نیز اداره می‌کند.
  • 2.Besides working as a doctor, he also writes novels in his spare time.
    2. علاوه بر کار کردن به‌عنوان دکتر، او در اوقات فراغتش رمان هم می‌نویسد.
[قید]

besides

/bɪˈsaɪdz/
غیرقابل مقایسه

3 گذشته از این تازه، به هر حال

مترادف و متضاد anyhow anyway furthermore moreover
  • 1.I don't really want to go. Besides, it's too late now.
    1. من واقعاً دوست ندارم بروم. تازه، الان خیلی دیر است.
  • 2.She won't mind your being late - besides, it's hardly your fault.
    2. دیر کردن تو برای او مهم نیست؛ گذشته از این، تقصیر تو نیست.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان